بیان روان احکام
چت کردن با اشخاص مختلف، به انگیزۀ پیدا کردن فرد مورد نظر برای ازدواج با او چه حکمی دارد؟
اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد و باعث مفسده نشود اشکال ندارد.
(احکام ازدواج ص62 تنظیم و نظارت نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها)
معرفی سایت
www.mahdeghoran.com
سایت رسمی مهد قرآن که اخیرا نوسازی گردیده همکنون با ارائۀ مطالبی ا ز این دست در حال خدمات دهی به کاربران می باشد:
ابداع سريعترين روش تحقيق در قرآن
دوره هاي عمومي تربيت مربي موسسه مهد قرآن آغاز شد
مرکز آموزشهاي تخصصي مؤسسه مهد قرآن افتتاح شد
تشکيل کرسي تلاوت ويژه بانوان
مهد شکوفه ها
این سایت به سه زبان فارسی عربی و انگلیسی سرویس دهی می کند
یک نکته یک حکایت
خنده امام باقر(ع(
ابوخالد کابلی می گوید خدمت امام باقر رسیدم برایم غذایی آورد که خوشبو تر از آن نخورده بودم.
فرمود: غذای ما چگونه بود؟
عرض کردم فدایت شوم چقدر خوشبو و لذیذ بود، جز اینکه در اندیشۀ یک آیه از قرآن فرو رفتم و گوارایم نشد.
فرمود کدام آیه؟
عرض کردم: ثم لتُسئلنّ عن النّعیم...
امام چنان خندید که دندانهای مبارکش از خنده سفید شد.
امام باقر(ع) و شرکت در مسابقه
نام مبارک امام پنجم محمد بود، باقر لقب ایشان و کنیه شان ابو جعفر.
ایشان سوم صفر سال 57 متولد گردیدند. پدر گرامی آن حضرت، امام سجاد علیه السلام و مادرشان فاطمه دختر امام حسن(ع ) و امام جعفر صادق علیه السلام فرزند ایشان می باشند.
حضرت صادق (ع) یکی از کرامات پدر را با اینگونه مضمونی نقل می فرمایند: با پدرم به دربار هشام وارد گشتیم، هشام بر تخت نشسته بود و ملازمین و سپاهیانش با اسلحه ایستاده.
هدفی مقابل جمع قرار داده و بزرگان به تیر اندازی مشغول بودند .
با ورودمان به آن جمع در حالی که پدرم جلوتر حرکت می کرد و من پشت سر او، نگاه هشام به پدرم افتاد و گفت: ای محمد! تو نیز با بزرگان قوم من مسابقه بده و تیر اندازی نما.
امام باقر(ع) فرمودند: دیگر سنّ من از این کارها گذشته، اگر صلاح بدانی معاف باشم. هشام گفت: به حق کسی که ما را با دینش عزت بخشید و محمد (ص) را مبعوث نمود معافت نخواهم داشت. بعد به یکی از بزرگان بنی امیه اشاره کرد تا کمانش را به پدرم دهد.
پدرم کمان را گرفت. تیری در چله کمان قرار داد، نشانه گرفت و رها کرد. تیر وسط هدف بنشست، پدرم تیر دوم را نشانه گرفت، تیر دوم هم وسط تیر اول فرود آمد و همین طور تا نه تیر...!
هشام نمی توانست خویشتنداری نماید. تا این که گفت: ای ابو جعفر! تو می گفتی که سنت از این کارها گذشته! حال آنکه تو قهرمان تیر اندازان عرب و عجم هستی...
هشام برخاست و با پدرم معانقه نمود و او را در سمت راست خود جای داد. آنگاه با من معانقه کرد و من هم سمت راست پدرم نشستم.
هشام با تمام توجه مشغول گفتگو با پدرم شد و گفت: ای محمد! قریش همواره بر عرب و عجم پیشوایی خواهد داشت، تا آن هنگام که کسی مثل تو بین قریش باشد. راستی که چه نیکو تیر می اندازی.
در مورد عظمت حضرت باقر علیه السلام همین بس که رسول گرامی اسلام(ص) روزی نزد یکی از یارانشان به نام جابر از حضرت امام باقر علیه السلام یاد نموده و به جابر فرمودن: انک ستدرک رجلا منی اسمه اسمی و شمائله شمائلی، یبقر العلم بقرا
بدرستی که تو مردی از خاندان من را درک خواهی نمود او همنام و هم شمایل من است. او سرچشمه های علم و دانش را می شکافد و به دیگران توضیح داده و تفسیر می کند.»
وقایع مهم ماه صفر
* روز اول صفر:
_ آغاز نبرد صفین سال 37 هجری.
_ ورود اسرای اهل بیت(ع) به شام سال 61 هجری قمری.
_ شهادت جناب زید فرزند امام زین العابدین(ع).
* روز سوم صفر:
_ میلاد حضرت امام باقر علیه السلام سال 57 هجری قمری.
_ ارتحال میرزا علی شاه آبادی سال 1369 قمری.
* روز پنجم صفر:
_ شهادت دختر سه ساله امام حسین(ع) در خرابۀ شام سال 61 هجری.
* روز هفتم صفر:
_ میلاد حضرت امام کاظم علیه السلام سال 128.
_ ارتحال آیت الله العظمی مرعشی نجفی موسس کتابخانه مشهور قم و مرجع عالیقدر شیعه سال 14411قمری.
* روز هشتم صفر:
_ رحلت اول فقیه اسلام حضرت سلمان فارسی رضوان الله علیه سال 36
_ ارتحال مولف معجم رجال الحدیث آیت الله العظمی خوئی سال 1413 قمری.
* روز نهم:
_ شهادت حضرت عمار یاسر در جنگ صفین سال 37 قمری.
_ شروع نبرد نهروان در سال 38 هجری.
* روز چهاردهم صفر:
_ شهادت محمد بن ابی بکر سال 38 قمری.
* روز بیستم صفر:
_ اربعین حضرت امام حسین و بازگشت اهل بیت از شام به کربلا سال 61 هجری.
* روز بیست و ششم:
_ تجهیز لشکر اسامه (جوانی دلیر که توسط پیامبر اسلام بعنوان فرمانده لشکر اسلام انتخاب گشت)
* روز بیست و هشتم صفر:
_ رحلت جانسوز اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صلوات اله علیه و آله سال 11.
_ شهادت سبط اکبر امام دوم شیعیان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام.
* روز آخر صفر:
_ شهادت حضرت امام رضا علیه السلام در سال 203 هجری قمری.
پای درس استاد(1)
عزت نفس
بی گمان انسانها به هم نیاز مندند و ارائۀ نیاز به اهلش نمی تواند کسر شأن باشد اما در پیچ و خم روزگار، گاه به افرادی بر می خوریم که لیاقت اینکه امین مان قرار بگیرند را ندارند.
افرادی که پس از برآورده ساختن حاجت برادر مومن، بر او منت می گذارند یا آنکه اصلا اگر انسان حاجتمندی را ببینند در صدد کمک نیز بر نمی آیند.
امام على علیه السلام فرموده است:
ماء وجهك جامد تقطره السؤال، فانظر عند من تقطره؟
آبروى تو، جامد است و با سؤال و درخواست، قطره قطره مى چکد. پس بنگر قطرات آبرو را پیش چه كسى صرف می کنی
آری انسان مومن و متخلق به اخلاق اسلامی قطعا دارای عزت نفس است و حاضر نیست نزد هر کسی ابراز ضعف و ناتوانی نماید.
آدمى عزیز است و رفاه هم دوست داشتنى، اما جایگاه انسانیت بالاتر از هر چیز است و شخصیت و آبرو قیمتى بسیار بالاتر از مال و منال دارد. «كرامت نفس» نیز، ارزشى برتر از معادلات و محاسبات مادى دارد.
مولای متقیان می فرمایند:
خویشتن را از هر چه كه پست باشد، والاتر بدان و پرهیز كن. هر چند تو را به خواستهها و آمالت برساند. چرا كه تو هرگز از آنچه كه از«خویش» مىدهى، چیزى عوض نخواهى یافت.
اینگونه است که صاحبان «عزت نفس»، هرگز آبروى خود را به كف نانى نمىفروشند و به خاطر «مناعت طبع»، هرگز خواستههاى دل را زمینهساز حقارت و زبونى و خفت و خوارى نمىكنند.
نخواه، تا عزیز بمانى. طمع مدار، تا سربلند باشى و قانع باش، تا اسیر نگردى.
این رهنمود مولاى آزادگان حضرت علی(ع) است كه فرمود: «القناعة تؤدى الى العز» قناعت، عزت مىآورد. و نیز سخن او است كه: عزت، همراه با ناامیدى از دست مردم است. به آنچه دارى قانع باش و به داشتههایت بساز، تا عزیز باشى
با نگاه به : پایگاه اینترنتی تبیان
پای درس استاد (رزرو)
علم نوری، حرکت روحانی می خواهد، احتیاج به حرکت جسمانی ندارد. لازم نیست انسان از محل خودش برای کسب آن حرکت و مسافرت کند، بلکه با حرکت روحانی به این علوم نائل می شود.
این در صورتی است که مبادی و مقدمات آن مهیا باشد ... . مبادی این علوم از انبیاء است.
تمام علوم به علم انبیاء و اولیاء و اوصیاء باز می گردد. برای نیل به آن، آدم باید خودش را درست کند. این علوم، اختیاری نیست
اگر مبادی درست شد، این علوم غرس می شود و تا ابد روشن می شوید. اساس این علوم اخلاص در عمل و طهارت و پاکدامنی است. هر کس از این مسیر نرود پشیمان می شود و ضرر می بیند: والعصر ان الانسان لفی خسر
در این بیان عرشی ایشان اشاره به حدیث شریف دارد که می فرماید
ما اخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحاً الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه: هیچ بنده ای عمل خود را چهل روز برای خدا خالص نکرد، مگر اینکه چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری شود
باید از تخیلات شیطانی و اوهام صرف نظر کرد و مرد خدا شد، تا به معارف حق نائل آمد اگر حرکت کنیم، اگر به طور کامل هم نائل نشویم فی الجمله نائل می شویم.
انسان همیشه از لذات روحانی می تواند بهره مند باشد، باید خود را به آن لذات برساند. لذات روحانی نصیب زبان هرزه و چشم هرزه نمی شود باید خود را اصلاح کرد از مبادی شروع کنید، اگر خود را در حد خودتان اصلاح کنید، با همان می فهمید که خدایی هست؛
آن سازندگی که توحید دارد، سازندگی فوق العاده قابل توجهی است. شاید بسیاری از عبادتها برای اینست که انسان را موحد کند
مرحوم آیت الله العظمی بهاء الدینی
|